![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…
جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…
وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت
تصدیق گفتههای «هِگِل» بود و ما دو تا…
روز قرار اوّل و میز و سکوت و چای
سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا
افتاد روی میز ورقهای سرنوشت
کسی ما را نمی پرسد، کسی ما را نمی جوید
کسی تنهایی ما را نمی گرید
دلم در حسرت یک دست
دلم در حسرت یک دوست
دلم در حسرت یک بی ریای مهربان مانده است
کدامین یار ما را می برد
تا انتهای باغ بارانی
کدامین آشنا آیا
به جشن چلچراغ عشق دعوت می کند ما را
و اما با توام
ای آنکه بی من
مثل من
تنهای تنهایی
پهلوونا وقتی میرن چله نشینی
یه مدتی هیچ جا اونارو نمیبینی
تو گفته بودی که یه روزی برمیگردی
چقد با روزایی که رفتی فرق کردی
از همه لوتیا سری که سر نداری
بی خبرم از تو مگه خبر نداری
حالا که اومدی تورو رو دست آوردن
آی عاقلا بیاین تماشا مست آوردن
ازش یه جفت پوتین چندتا فشنگ مونده
چقد قشنگ رفته چقد قشنگ مونده
نگو جنازه ای نیست نگو فقط پلاکه
یه عمره خاک خورده مزه ی لوتی خاکه
یه عمره خاک خورده مزه ی لوتی خاکه